رفتی

رفتی زدیده لیک نرفتی ز خاطرم

نقش تو مانده در دل و نامت به دفترم

گرچه نگفتی آنکه کجائی تو لیک من

هر جا که رو کنم تویی آنجا برابرم

شاداب و سرخ، رویِ من از همت شماست

ای قلب خون فشان من و دیدة ترم

ای دوست هیچ یاد ز بگذشته می­کنی

بگذشته­ای که بود فروزنده اخترم

بودی تو گه نشسته کنارم چو گلبنی

گاهی چو سرو سایه بیفکنده بر سرم

ترسم عزیز تاب نیارد دلم دگر

کوهی­ست بار عشق و چو کاهی­ست پیکرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد