بوق ماشین چون زبان اوست، با صدها سخن
گر چراغ قرمز آقا را به خشم آورده است
بوق یعنی: زود سبزش کن برادر، جان بکن
گر که گشته سبز و ماشین جلو ز آن غافل است
بوق یعنی: پس چرا از جا نمیجنبی، لجن؟
گر که ماشین تو شد نزدیک ماشین دگر
بوق یعنی: ای عمو اَلانِه می مالی به من
گر کسی با بار هیزم سَدِّ راهت گشته است
بوق یعنی: باز کن راه من ای هیزم شکن
گر زنِ سر در هوایی غافل از ماشین تست
بوق یعنی: چشم خود را باز کن ای پیر زن
تا که اوضاع ترافیک اینچنین آشفته است
بوق هم یک نوع هشدار است بهر مرد و زن
بوق ماشین همچو فریاد خود راننده است
((بوق ممنوع است)) یعنی: لال شو حرفی نزن