وقتی که د ل هامان زجنس سنگ و سیمان است
عاشق نگشتن مثل آب خوردن آسان است
حالا که فصل بی تفاوت گشتن ما نیست
حالا که سهم چشم ها اشکی پریشان است
حتی خود ما هم به روی خود نمی خندیم
یعنی بدی از ماست یعنی فصل شیطان است
مانند پروانه به گل ها فکر میکردیم
حالا تمام فکرمان یک لقمه ی نان است
هر چند از آسمان دوریم اما باز
با خوب بودن آسمانی گشتن آسان است
با اشک های آسمان باید وضو گیریم
باید وضو گیریم آری فصل ایمان است