به هوس های دل ار دسترسی نیست مرا
جای شکر است که دیگر هوسی نیست مرا
بجز از نالـه مرغ شب و آه سحــری
همدم یکدله و هم نفسی نیست مرا
این همه جلوه که دارد چمن و سبزه و گل
با غم هجر تو جز خار و خسی نیست مرا
گر چه آزادم و در باغ و چمن می گردم
این جهان نیز به غیر از قفسی نیست مرا
همه از مزرع دنیا گل و ریحان چیدند
حاصل عمر به جز مشت خسی نیست مرا
ترسم ای دوست به دیدار من خسته زار
آیی آنروز که دیگر نفسی نیست مرا
کوکب صبح هدایت مگر افروزد چهر
ورنه شب تار و ره پیش و پسی نیست مرا
جز به درگاه علی در همه عالم جانـا
چشم امید به احسان کسی نیست مرا