عشق

گاهی بساط عشق خودش جور می­شود

گاهی به صد فلسفه ناجور می­شود

ببخشید

 

دلی دارم که پابند ریا نیست

به ترفند زمانه آشنا نیست

ببخشیدم اگر کردم جسارت

غم من قابل فهم شما نیست

با تو بودم

 

تو دادی وعده گفت و شنودم

تو بخشیدی ز عین خود وجودم

نبودم گرچه در بودم نمودی

ولی هر جا که بودم با تو بودم

آینه

 

آیینه از نگاه من افتاد

یا من

از دست­های آینه افتادم؟!

با من بگو

معنای تکّه تکّه شدن چیست؟

فاطمه(س)

من آن گلم که خدا فاطمه خطابم کرد    

 نبی به امر خدا وقف بوترابم کرد

چو دید سـد ره خویشتن مرا دشمن 

در آستانه­ی در با لگد گلابم کرد  

    

خیال تو

ای مایه­ی امید و دل و جان عاشقان

هر شب خیال روی تو در دل نشسته است

کشتی آرزوی دل من به بحر عشق

توفان به کام برده و در گِل نشسته است