کی به تنهائی توان عمری قدم برداشتن
دست بی انگشت نتواند قلم برداشتن
خستگی آرد اگر آهنگ باشد یک نوا
گاه گاهی لازم آید زیر و بم برداشتن
در تلاش سیر چشمی باش و استغنای طبع
تا توان با کام عطشان دل ز یم برداشتن
حق شناسی گفت دوشم در حقیقت خواستن
باید اول چشم از دیر و حرم برداشتن
به ز هر طاعت بود از بهر مردان قوی
از سر دوش ضعیفان بار غم برداشتن
سلام.
ممنون از حضور پرمهر ، نظر لطف ، اشعار و دلنوشته های زیبایتان.
اگر مایل به تبادل لینک هستید اطلاع دهید. خوشحال می شوم.
موفق باشید.
بسیار زیبا بود ...