نیستیم

نیستیم ....

به دنیا می آییم،

عکس  یک نفره می گیریم!

بزرگ می شویم،

عکس  دو نفره می گیریم!

پیر می شویم،

عکس  یک نفره می گیریم ...

و بعد

دوباره باز

           نیستیم ...
نظرات 1 + ارسال نظر
غریب آشنا 10 - خرداد‌ماه - 1391 ساعت 02:45 ب.ظ

زبان نگاه
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
این همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست


نکته ای از هزاران مثنوی
گفت پیغمبر که هر که سر نهفت
زود گردد با مراد خویش جفت
دانه ها چون در زمین پنهان شود
سر آن سرسبزی بستان شود


صد هزاران دام و دانه است ای خدا
ما چو مرغان حریص بینوا
می رهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی می رویم ای بی نیاز
ما در این انبار گندم می کنیم
گندم جمع آمده گم می کنیم
اول ای جان دفع شر موش کن
وآنگهان در جمع گندم جوش کن
گرنه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد