زندگی

نای عشقم، تشنۀ لب­های تو

خامشم دور از تو و آوای تو

همچو باران از نشیبِ درّه­ها

می­گریزم خسته در صحرای تو

موجَکی خُردم با امّیدی بزرگ

می­روم تا ساحل دریای تو

هو کشان همچون گوزن کوه­سار

می­دوم هر سوی، ره پیمای تو

مست همچون برّه­ها و گلّه­ها

می­چرم با نغمۀ هی های تو

مستم از یک لحظه دیدارت هنوز

وه چه مستی­هاست در صهبای تو!

زندگانی چیست؟ـ لفظ مُهمَلی

گر بماند خالی از معنای تو.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد