خدمت خلق

یار هر جا که هویدا شود اغیاری هست

گل به هر باغ کند چهره عیان خاری هست

ای جوان تا که به پیری نرسیدی دریاب

که به هر روز سپید تو شب تاری هست

ایمن ای صید تو از حیلۀ صیاد مَخُسب

خقته­گان را به کمین مردم بیداری هست

یاد از روز گرفتاری خود می­آریم

هر کجائی که ببینیم گرفتاری هست

خدمت خلق به هر نحو که بتوانی کن

تو نپندار در عالم به از این کاری هست

هر متاعی به جهان پست شود غیر سخن

این گُهر را به جهان گرمی­ ­بازاری هست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد