مقام سخن

هر آنکه حرمت شرم و حیا نگه دارد

مسلم است که چشم از خطا نگه دارد

کسی ز قدر و مقام سخن بود آگاه

که احترام سخن را به جا نگه دارد

دچار دام بلائی شدم نمی­دانم

مرا رها کند از بند، یا نگه دارد

دلم به عشق تو جانا چنان بود تسلیم

که وقت دادن جان دست و پا نگه دارد

از آن زمان که ز فریاد من دلت بگرفت

فغان به راه گلویم صدا نگه دارد

ز حاذِقیِ طبیب ازل، عجب باشد

که درد را به جهان بی­دوا نگه دارد

مدار بیم ز نمرودیان و با حق باش

خلیل را ز خطر­ها خدا نگه دارد

میان مردم عالم چنان فتاده نفاق

 که کاه را نشود کهربا نگه دارد

غمی که قسمت مخلوق می­کند قَسّام

فزون­تر از همه از بهر ما نگه دارد

قوی همیشه اگر بار خود دهد به ضعیف

ضعیف به که نیارد عصا نگه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد