زخمی ترین

می توان در لا به لای عشق دردهای خویش را گم کرد

می شود با مهربان بودن شعر ها را صرف مردم کرد

مثل من زخمی ترین هستی مثل من سرشار از دردی

می توان با این همه اما درد را دید و تبسم کرد

می شود با ذره ای احساس عشق را در وادی دل کاشت

از صف نان باز بیرون شد پشت بر شیطان و گندم کرد

در میان این همه پرخاش در هجوم حرف های سرد

می شود با لهجه ای شیرین با دل یک دل تکلم کرد

این چنین خاموش، نه، برخیز، چون که ساحل تشنه می ماند

 موج دل پژمرده ام ای عشق باید امشب هم تلاطم کرد  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد