باز به یاد مادرم

فکند خیمه غم سایه بر سرم مادر

از آن زمان که برفتی تو از برم مادر

مرا به دل غم عالم اگر بگویم هست

سزد که سایة تو نیست بر سرم مادر

فغان که دست اجل ناگهان تو را از من

گرفت و داد دوچشمی زخون ترم مادر

اگر چه مرگ تو را دیده ام به دیده ولی

هنوز مردن  تو نیست باورم مادر

بیا که هیچ کسم از تو مهربان تر نیست

چگونه جای تو در خاک بنگرم مادر

به هر کجا که کنم رو به هرچه می نگرم

هماره روی تو باشد برابرم مادر

خدا به حرمت زهرا تو را بیامرزد

بجز دعا نبود چیز دیگرم مادر
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد