موج های بیکران

می­آید از دست زمان بر آشیانم سنگ

می­بارد امشب از زمین و آسمانم سنگ

سیمرغ قاف کهکشان هایم نمی­دانم

اینسان فرو ریزد چرا بر آشیانم سنگ

تا بگسلد زنجیر ایمان مرا، شیطان

یکریز می­ریزد به شهر آرمانم سنگ

پا می­گذارد بر دل شوریده من درد

سر می­نهد بر شانه­های مهربانم سنگ

آوای من بر لب شکوفا می­شود حتّی

روزی که دشمن می­زند بر استخوانم سنگ

دریا دلم، آری بباران هر چه می­خواهی

ای آسمان بر موج های بی کرانم سنگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد