تنهایی

ای چرخ تا به کی به دل من غم آوری

غم با هزار درد و الم در هم آوری

از روی زرد و اشک من ای ابر یاد کن

فصل خزان به برگی اگر شبنم آوری

ای دوست گرچه باز غم آری برای من

بازآ که هر چه آری می­خواهم آوری

در دل تو را نباشد اگر دوستی من

از چیست نام من به زبان هر دم آوری

از عشق ما بگوی و زمهر و وفای او

هر گه سخن عزیز ز بیش و کم آوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد