ای چرخ تا به کی به دل من غم آوری
غم با هزار درد و الم در هم آوری
از روی زرد و اشک من ای ابر یاد کن
فصل خزان به برگی اگر شبنم آوری
ای دوست گرچه باز غم آری برای من
بازآ که هر چه آری میخواهم آوری
در دل تو را نباشد اگر دوستی من
از چیست نام من به زبان هر دم آوری
از عشق ما بگوی و زمهر و وفای او
هر گه سخن عزیز ز بیش و کم آوری